مراسم ختم انعام
سلام نی نی گولوی خودم
عزیزم میدونم این روزا خیلی اذیتت کردم آخه همش مشغول کارام بودم و استراحت نداشتم واسه همینم فک کنم یه کوچولو اذیت شدی ولی قول میدم که دیگه استراحت کنم قول قول
نانازم پریروز یعنی سه شنبه من نذر خودم رو ادا کردم و ختم انعام رو به همراه آش تو خونه خودمون برگزار کردم،ایشاله همونجور که من از ختم انعام حاجت گرفتم هر کسی هم که تو ختم انعامی که من میزبانش بودم جاجتی داشت حاجت روا بشه و خدا هم ازم قبول کرده باشه،انشااله
آره عزیزم،جونم برات بگه که پریروز ختم انعام بود و مامانی کلی مهمون داشت و برای اولین بار بود که همچین مجلسی تو خونمون برگزار میشد؛خیلی خوب بود امیدوارم که مهمونها هم راضی بوده باشن.
و من هم که طاقت بیکار موندن رو ندارم حسابی کار کردم و خودمو خسته کردم ،طوری که دیروز دیگه نای پا شدن از تو رختخواب رو نداشتم واسه همین موند تا امروز برات بنویسم.
جوجو امروز رفتم و صدای قلبت رو شنیدم ،خدا رو شکر حالت خوب بود
دیگه از این به بعد بیشتر مواظبتم گلم
بابایی خیلی نگرانته و بینهایت دوست داره . بعضی موقع ها فک میکنم بیشتر از من دوست داره که تو دنیا بیای و ببینتت.
عاشقتیم و دوست داریم یه عالمه
قربون نی نی خوشجلم هم برم
فداش فداش هزار تا بوس براش
ایمان دارم که اگه به صلاحمون باشه خدا جونم تو رو برام نگه میداره
خدایا
آرزو میکنم که آرزو کنم آنچه را که تو دوست میداری
و آن آرزو را اجابت نمایی که نیک فرجامم نماید...