24 هفتگی گل پسرم
سلام عشق مامان و بابا
عزیزم خیلی وقته که نیومدم برات بنویسم
گل مامانی هفته بعد میرم پیش خانم دکتر، تا اون موقع شما هم وارد ماه هفت شدی،چقده زود گذشت و خدا رو شکر میکنم که تا الان همه چی خوب بوده و شما صحیح و سالمی.ایشاله که سالم هم میای بغل مامان و بابایی که هیچ آرزویی جز این نداریم.
پسرم نمیدونی چقد دوستت دارم فک میکنم هیچ فرزندی نتونه درک کنه که پدر و مادر چقد فرزندشونو دوست دارن حتی اگه خودشون هم پدر و مادر شن.
دیروز فک میکنم به خاطر اینکه بچه ها خونه بی بی جون شون زیادی سر و صدا کردن و از اونجا که شما عادت به سر و صدا نداری اذیت شده بودی و من اصلا متوجه تکونات نشدم آخه خوندم که وقتی صدایی بچه رو اذیت کنه بهش شوک وارد میشه و ممکنه بی قراری کنه یا حتی دست و پاهاش به خواب بره.امروز خیلی نگرانت شدم وقتی بیدار شدم گفتم اگه تا ظهر تکون نخوری برم دکتر که خدا رو شکر انگاری از تو شوک دیروز دراومده بودی و کلی امروز واسه مامانیت بازی بازی کردی ،وقتی تکون اولو خوردی گریم گرفت تازه فهمیدم که چقد نگرانت بودم و چقد بهت وابسته ام عزیز مامان
پسرکم نباید زیاد به سکوت عادت کنی چون بعدا دنیا بیای اذیت میشی گلم
فدات شه مامان که انقده حساسی
راستی پسرم عمه مامانی(عمه شهربانو) شنبه فوت کرد خدا همه ما را و همه رفتگانمان را بیامرزد.
دو مقوله واقعا پیچیده ای هستند: تولد و فوت
عزیزم انشاله در عرض همین یکی دو هفته ای شروع به خرید واسه شما پسر نازم میکنیم.
خیلی دوست داریم من و باباییت
کی بشه من و بابایی مث این شکلکه انقد تو رو بوست کنیم عزیزم
قربونت برم پسرکم
بووووووووووووووووووس و شبت بخیر