کیان وارد 10 ماه میشود
دوباره سلام
اومدم تو این پست از شیرین کاریای پسرم بگم از کارایی که این روزا میکنی
پسرم دیگه جدیدا حرف زدنای ما رو میفهمی یه نمونه اش این که وقتی یه چیز داغ رو میارم جلوت و میگم " جیز " دیگه بهش دست نمیزنیو میگی جیز ، فدات شم که انقدر فهمیده ای نانازم
این روزا تا جایی که دستت برسه از وسایل میگیری تا بلند شی که بعضی وقتا موفق میشی و بعضی وقتا هم میخوری زمین
راستی مامانی از دیشب داری تمرین میکنی بگی بابا که دیشب دو بار گفتی آخه بیشتر میگی دَ دَ - جی جی - جیز - اَدَ و این حرف جدیدیه که میخوای بگی . کی میخوای بگی ماما ، فربونت برم
وقتی باهات حرف میزنیم همچین ذوق میکنی که آدم دلش ضعف میره وقتی هم بهت اخم کنیم تو هم اخم میکنی یا اگه بهت بگیم اِ دست نزن ، تو هم با صدای بلندتر داد میزنی اِ
ماشاله شکمو هم هستی و وقتی جایی بریم که سفره بندازن دوست داری بری همه سفره رو بهم بریزی و خوردنی هاشو هم بخوری ولی خدا رو شکر چون خونه خودمون سر میز غذا میخوریم شما هم مث پسرای خوب تو روروئکت میشینی تا مامانی بهت " بَه " بده . آخه وقتی بهت میگم : کیان بیا بَه بخور میدویی میای.البته بعضی اوقات هم لج میکنی و منو مجبور میکنی بغلت کنم و باهم رو صندلی بشینیمو بَه بخوریم
خلاصه که تمام زندگی و روز و شبم شده کیاااااااااااااان
که با عشق همه کارا رو میکنم براش
اینم چند تا عکس داغ که امروز گرفتم
کیان با کلاه حمام
داااااااااالی
اِ مامانی دستگیرم کرد
پسرم به بخاری دست نزن
جیزززززززززززززززززززه
از لای مبلا به زور خودتو جا دادی تا برسی به بخاری
فضول من
کیان و خرگوش صورتیش که جدیدا باهاش دوست شده
وقتی کیان می ایستد
اینجا خوردی زمین دهوا داری
اسباب بازی خودمه ...
قربون اون اشکت برم که رو گونه ته
قربون خنده هات با اون دندونات
خرگوش من
بریم ماشین سواری
آخ جوووووون
یوهووووووووو
کیان و نمایی از اتاقش
دوستت داریم جوجه طلایی