اولین سونوگرافی
سلام خوشگلم این بوس هم از طرف بابایی
اصلا اینجوری بهتره
امروز 2 شنبه است عزیزم و طبق حرف قبلیم مامانی دیروز رفت پیش خانم دکتر
دیروز من و بابایی و مادر جون رفتیم مشهد که بریم دکتر،اول یه سر رفتم پیش دکتر تقوی آخه تحت نظر اون هم هستم به خاطر کم کاری تیروئیدم.
دوست ندارم کوچکترین مشکلی از طرف مامانی به تو منتقل بشه واسه همین به محض اینکه مطمئن شدم اومدی تو دل مامانی رفتم و سریع آزمایش تیروئید هم دادم تا ببرم پیش آقای دکتر آخه اگه این مشکلو داشته باشی باید به محض بارداری دوز داروت زیاد بشه تا به جنین یعنی توخوشگلم ، آسیبی نرسه.که خدا رو شکر به وقتش رفتم و یه کوچولو دوزم رو زیاد کرد تا تو هم به همه چیزایی که نیاز داری برسی و از مامانی بگیریشون.قربونت برم
بعدش رفتیم پیش خانم دکتر موسوی فر،من اونجا موندم و بابایی و مادر جون رفتن واسه پای بابایی دکتر،همون پاش که شکسته بود سال 91 عید غدیر.دکتر گفته بود که 3 ماه دیگه پلاتین رو برمیداریم و وضعیت بابایی هم خوب بود خدا رو شکر.
منم منتظر بودم تا نوبتم بشه بعد که رفتم تو خانم غیور منشی خانم دکتر منو که دید گفت مبارک باشه مامانی تو که ما رو کشتی مامان کوچولو،آخه میدونی هی بهشون زنگ میزدم ومیگفتم باید چیکا کنم منم گفتم بار اولمه خانم غیور شما باید تحمل کنید.
واااااااااای مامانی، اگه بدونی وقتی سونوم کرد قلبم داشت تاپ تاپ میزد هم نگران تو بودم و هم دلم میخواست سریعتر بهم بگه که چند وقتته گلم.
میدونی چند وقتت بود؟ جیگر مامان و بابا سه هفته و یک روزش بود . فداش بشم
امروز شدی سه هفته و دو روز
خیلی دوست دارم مامانی،باید هنوز آمپولامو ادامه بدم تا حالا 8تا زدم و تا روزی که دوباره برم پیش خانم دکتر باید ادامه بدم که خانم دکتر هم گفت ساک حاملگی نرمال تشکیل شده و یه مقداری هم آب دیده شد که قراره این آب از تو محافظت کنه.
قرار شد 25 همین ماه برم سونوگرافی پیش یه دکتر دیگه،چند تا هم آزمایش برام نوشته باید انجام بدم تا 25 که برم.تا اون موقع قلب مامانی میشه 6 هفته اش یعنی 1 ماه و دو هفته
مواظب خودت باش عمرم
قلبم داره واسه تو میزنه
مواظبت هستم خیییییییییییییییلی
بوست دارم (یعنی دوست دارم + بوووووووووووووووووووووووس)
بازم خبری شد برات میگم
بابایی هم خیلی بی قرارته،خیلی دوس داره بیای و با اومدنت زندگیمونو شیرین مثل عسل کنی
دوست داریم قند و عسل