هفده ماهگی کیان جونی
سلام سلام صد تا سلام آخ مامانی قربون شیطونیات پسرکم مامانی دیگه نمیتونم راحت لب تاپ بردارم و بیام بشینم به نوشتن آخه زودی میای و شروع میکنی به زدن دکمه ها ،موقعی هم که لالا تشریف دارید یا به کارام میرسم یا میخوابم که خستگیم دربیاد تا بتونم باهات همراه باشم. پسرم بزرگ شده و فهمیده،عاشق وسایلای آشپزخونه ای و وقتی میرم واسه غذا پختن ،شما هم میای و شروع میکنی سرک کشیدن به وسایل ،کلی تغییر مکان پیدا کردن وسایل آشپزخونه ولی بازم در امان نیستن . تا غافل شم میری سراغ ماشین لباس شویی و شوع میکنی به زدن دکمه هاشو چرخوندن ولومش،یا میری سراغ ماکروفر ،دیدن داره وقتی میخوای دکمه ماکروفر رو بزنی آخه میری رو سر انگش...
نویسنده :
مامان رخساره
17:16