شِی شِی شِی شیطونک
اینجا شیطون بلای ما،آقا کیان رفته بود سراغ ظرف برنج که مامانی خیس کرده بود تا نهار درست کنه . ظرف رو گذاشته بودم رو میز و خودم از آشپز خونه اومده بودم بیرون که یه آن دیدم شما آقاااا ساکت موندی تو آشپزخونه ، بدو بدو اومدم که با این صحنه هایی که پایین عکسش رو میزارم مواجه شدم . بله جنابعالی چون قدت بلند شده ماشاله ،دستتو برده بودی بالا و ظرف رو کشیده بودی و همه برنج ها به همراه آب توشون ریخته بود رو خودتوو رو زمین. تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود که اول از شیطونیت عکس بگیرم . من فدای شیطونیات ناز نااااازی اینم شاهکار آقااااااااااا برا لحظه ای که سخت مشغول کنجکاوی بود ...
نویسنده :
مامان رخساره
15:30